خلاصه داستان :
محک، یک زن جوان، در حالی که توسط شمشر، مردی ثروتمند اما مغرور تعقیب میشود، با چالشهایی روبرو میشود که در نهایت او را مجبور به ازدواج میکند. با وجود محاکمه ها و مخالفت های خانواده، محک با شمشیر ازدواج می کند. تراژدی در روز عروسی آنها اتفاق می افتد، زمانی که گفته می شود محک به دلیل یک نقشه شوم مرده است. با این حال، او زنده می ماند و بعداً دوباره به هم می پیوندند. شمشر دستخوش دگرگونی می شود و برای اعمال گذشته خود طلب بخشش می کند. عشق آنها شکوفا می شود، اما دیلاور، پدر شمشیر، همچنان یک تهدید است. داستان با حمله مرگبار به محک به اوج می رسد که منجر به پایانی غم انگیز و در عین حال متحول کننده می شود و محک شمشیر را به یاد می آورد و فرزندشان را بزرگ می کند.