خلاصه داستان :
گروهی از محققان آمریکایی در دهه 1980 به روستایی در دریای اژه آمدند. گنجینه های کارون را پیدا می کنند و یکی از با ارزش ترین قطعات گنج را با خود می برند. در این داستان پرماجرا از دهه 1960 تا به امروز، طاهر در بستر مرگ، 4 پسر خود را قبل از مرگ دور خود جمع می کند و از ورود آمریکایی ها و رازی که سال ها در آن نگه داشته است، می گوید، زیرا ارثی ندارد. آنها را ترک می کند و از دنیا می رود. این راز؛ این یک گنج پنهان در زیر خانه های روستای است. پس از اتمام مراسم دفن پدر، برادران ابتدا مردد هستند و برای رفتن به روستای خود و یافتن گنج با هم بحث می کنند. بعد پیش یک فالگیر می روند. وقتی فالگیر از خانه و گنج در دهکده یاد می کند، تصمیم برادران تغییر می کند و همه آنها شروع به رویای ثروتمند شدن می کنند.