خلاصه داستان :
درباره یک خاستگار باهوش و دمدمی مزاج است که از بهشت مسئولیتهایی در کنترل امور فانیان تحت مراقبت خود دارد. او جای نامزدش را به دست میگیرد و با همکاری با او، برای رسیدن به هدف مشترک همکاری میکنند. در این مسیر، آنها با یکدیگر آشنا میشوند و تدریجاً احساسات خود را متوجه میشوند. اما سوالی که پیش میآید این است که آیا یک انسان و یک جاودانه میتوانند سرنوشت هم باشند؟